این روزها اونقدر فشار رومه که طاقت هیچ حرفی رو ندارم، به شدت خسته ام، دلم میخواد یه جایی که فقط اسمش خونه باشه رو بگیریم و فقط تموم شه بعدش درو ببندم و یه دل سیر گریه کنم دلم میخواد روزها و شبهایی بیاد که دیگه به این چیزا فکر نکنم دلم میخواد دیگه نشنوم که دیگران چقد بسازن که یاد بگیر که تحمل کن که چقد ضعیفی دلم خونه ای رو میخواد که بهنام هر روز بیاد توش، باهم غذا بخوریم دعوا کنیم فوتبال ببینیم و عادی ترین آدمای این جهان باشیم من از همه آدم هایی که با حرفاشون آزارم میدن ناراحتن من بخشنده ترین نیستم من امشب یه دختر به شدت دلگیرم که چیزهایی برام شدن حسرت که حق طبیعیم بوده خوش به حال همه شما که شوهرتون اونقدر پول داشت که همه کارا رو خودش کرد، اصلا خوش به حال همه شما که چون شوهرتون پول نداشت کاری ام نکرد اما منت نشنیدین برای چیزهایی که از حق طبیعی تونم پایین تر بوده من بد برداشت کننده ترین عروس دنیام، نا سپاس، حساس، شکننده و به شدت گله مند از خدا که نمیدونم چرا کاری نمیکنه و کی آزمون صبر ما تموم میشه، ما روفوزه ایم بگو برگه ها بالا


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مهاجرت به کانادا جهان از دریچه لنز من Shaun کافه بهشت شریعت نیوز سراب آنتی اسکالانت حامد برای رضوان خدمات اینستاگرام